قصه کوتاه برای تکلیف پیک آدینه (هفته اول دیماه)
به نام خداوند بخشنده مهربان
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود. در جنگلی سر سبز حیوانات زیادی زندگی میکردند. یک روز مار طلایی به دنبال شکار رفت چون او خیلی گرسنه بود ، و دلش یک خرگوش می خواست .خرگوش زیبا تا دید مار طلایی به دمبال اوست پا به فرار گذاشت ،مار هم با سرعت بیشتری خزید تا به او برسد ولی نتونست چون خرگوش هم با سرعت دوید و مار دیگرنتوانست او را ببیند.خرگوش با خیال راحت قدم می زد و فکر می کرد خطر برطرف شده و لی نمی دانست که مار دنبالش می گردد. و ناگهان مار طلایی او را پیدا کرد و به سراغش رفت تا او را بخورد و...