اردوی دانش آموزی به موزه
به نام خدا
در این گزارش می خواهم از اردوی روز دوشنبه به موزه حیات وحش برایتان بنویسم که در کنار پارک شهید بنیادی قرار دارد .
با هم کلاسی هایم و کلاس دوم رحمان در ساعت نه و نیم صبح سوار مینی بوس شدیم و به طرف موزه راه افتادیم. وقتی آنجا رسیدیم اول با بچه ها عکس گرفتیم سپس جلوی زمین فوتبال سنگ ، جمع کردیم و بعدا به داخل موزه رفتیم. مسئول موزه گفت :بچه ها حیواناتی که دراین جا می بینید سم پاشی شده ا ند ، مواظب باشید و به آنها دست نزنید.
برای آنهایی که حِساسیت دارند ممکن است باعث ایجاد خارش در پوستشا ن شود . بچه ها به دیدن حیوانات موزه سرگرم شدند و ازدیدن حیوانات وحشی که خشکشان زده بود ، تعجب کردند . ما آ ن جا حیوانات زیا دی را دیدیم .من مار آبی را از نزدیک دیدم همچنین بزکوهی ، حلزون ، گراز ، پلنگ ، عقا ب ، جغد و مار کبری . همچنین مجسمه دایناسور در آنجا وجود داشت . البته چندان بزرگ و غول آسا نبود ولی دو تا شاخ دارد و داندانهای تیزی داشت و به نظر می رسید که عصبانی است . به هنگام برگشت من حواسم به اطراف ماشین بود و گاههی کلاهم را بر می داشتم و همین باعث شد که آن را در ماشین جا بگذارم ولی بعد از یک ماه که پدرم مدرسه آمده بود آن را در سبد گمشده های مدرسه پیدا کرد .
تاثیر دوست در آدم ها
پیامبر (ص) فرموده اند : هر کس به دینِ دوست و همنشینش است .
متن حدیث
الکافی : أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ لَا تَصْحَبُوا أَهْلَ الْبِدَعِ وَ لَا تُجَالِسُوهُمْ فَتَصِیرُوا عِنْدَ النَّاسِ کَوَاحِدٍ مِنْهُمْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمَرْءُ عَلَى دِینِ خَلِیلِهِ وَ قَرِینِه
دل نوشته هایم در مورد امام حسین(ع) و عاشورا
من می خواهم حرفهای دلم را در مورد کربلا بزنم .من خیلی احساس دل شکستگی دارم و غمگین هستم.
رو ز تا سو عا و عاشوراوماه محرم برا ی من یک غمگینیه .مردم در این ماه لباس سیاه می پوشند.مسلما نان و شیعیان در مجلس عزای امام حسین(ع) شرکت می کنند و نوحه می خوانند و سینه می زنند و حسین حسین می گویند.
گل و شاهپرک میگند ماه غم شده .گل هم گلاب می ده برای عزای امام حسین ماهی و گنجشک هم غمگین هستند.
بلبل آواز نمی خواند،روزی است که پرندگان وبلبل هم آواز نوحه می خوانند دلم خیلی برای حضرت علی اصغر می سوزد که یزید لعنت الله علیه دستور داد او را بکشند .با یک تیر زدند به علی اصغر حضرت ابو الفضل رفته بود آب بیاره و فرمانده ی سپاه یزید دستور داد با تیر به آن حضرت بزنند و دستش را قطع کردند اول یکی از دستهایش و بعد یکی دیگر و نگذاشتند آب به امام حسین (ع) برسد .
امام سجاد مریض بود و اذیتش کردند .خانواده ی امام حسین و بچه های حضرت زینب و شهدای کربلا رنج و غم بسیار بزرگی کشیده اندواحساس خیلی غمگینی داشتند.
پدرم می گه امام حسین (ع)و خانواده اش این رنجها و سختیها راکشیدند تا دین اسلام بماند.
حدیثی از پیامبر (ص)برای پیک آدینه
برای پیک آدینه این هفته( هفته دوم دی ماه 87) از ما حدیثی از پیامبر(ص) خواسته بودند من هم این حدیث رو نوشتم:
رسول الله صلى الله علیه و آله : العِلمُ رأسُ الخَیرِ کُلِّهِ ، و الجَهلُ رأسُ الشَّرِّ کُلِّهِ
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : دانایى، سرآمد همه خوبیهاست و نادانى، سرآمد همه بدیها .
آدرس این حدیث هم پدرم گفت : بحار الأنوار:جلد 77/ صفحه175 / حدیث 9
قصه کوتاه برای تکلیف پیک آدینه (هفته اول دیماه)
به نام خداوند بخشنده مهربان
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود. در جنگلی سر سبز حیوانات زیادی زندگی میکردند. یک روز مار طلایی به دنبال شکار رفت چون او خیلی گرسنه بود ، و دلش یک خرگوش می خواست .خرگوش زیبا تا دید مار طلایی به دمبال اوست پا به فرار گذاشت ،مار هم با سرعت بیشتری خزید تا به او برسد ولی نتونست چون خرگوش هم با سرعت دوید و مار دیگرنتوانست او را ببیند.خرگوش با خیال راحت قدم می زد و فکر می کرد خطر برطرف شده و لی نمی دانست که مار دنبالش می گردد. و ناگهان مار طلایی او را پیدا کرد و به سراغش رفت تا او را بخورد و...